ببخشید اگه سرتون رو بدرد میارم ولی خوندنش خالی از لطف نیست. این یکی از هزاران حرف تو دلمه( بگذریم)
هی میگن خودتو الکی درگیر نکن!!!
بی خبر از اینکه شاید خودتم نخوای درگیر شی ، ولی اینجوری بزرگ شدی که حساس باشی...
حالا حتی اگر خودت هم نخوای به یه چیز فکر کنی نمیشه!!!
چقدر سخته وقتی حس میکنی ، تنها کسی رو که خیلی قبول داری ، دیگه بهت اعتماد نداره
چقدر سخت تره که دیگه حتی روت نمیشه سرتو جلوش بلند کنی!!!
چقد بده بعد از اینکه از دوست خوبت جدا میشی و تنها میشی ، بعد اینکه چند ماه میگذره و یکی میشه همدم دردهات و باهات میمونه ، اونم دیگه تنهات میذاره.....کسی که بعد چندماه شاید احساس میکنی همون کسی هست که یه جورایی داره جای خالی دوست خوبتو پر میکنه ، ولی اینم باهات بد میشه:(
خلاصه که همون چیزای کوچیک که منو به درد میاره ، همون چیزایی هست که واسه خیلی ها هیچی نیست...چون به نظرم درد هرکس با بقیه فرق داره ، همه یکسان نیستند:(
راستی امیدوارم باعث ناراحتی تون نشده باشم...چون اینجا رو دوس دارم چون میتونم یککم با نوشتن خودمو خالی کنم:(
دستم اشتباهی خورد کل اس ام اس هام پاک شد:(چقدر اس ام اس قشنگ داشتم!کسی میدونه چه جوری میشه برش گردوند؟:-س
چقدر این هفته هفته سنگین و بدی داشتم!!!
هرچی هم میگذره یه اتفاق بد دیگه میفته...خدایا این آخرشو به خیر بگذرون!!!
M.R
دفتر شعرهایم را سپید می گذارم! این لحظه ها نوشتن ندارد ، درد دارد!!!